داستان یک مدافع حرم ۳

ساخت وبلاگ
همسر شهید سعید سیاح‌طاهری: زندگی ما همانند زندگی سایر زوج‌ها نبود. رؤیای همسرم مانند همه رزمندگان اسلام، متفاوت از شغل سایر مردم بود، بنابراین هیچ‌گاه امیدی به بازگشتش نداشتم و هرلحظه با شنیدن صدای در، منتظر اعلام خبر شهادتش بودم، زندگی ما بیشتر زندگی اورژانسی بود، نه زندگی معمولی. شهید سعید سیاح‌ط داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 217 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

شهید سید مجتبی علمدار، محبوب دل سید جلال بود و او را استاد معنوی خویش می‌دانست؛ رزمندگان یگان ویژه صابرین درس مهر مادر را از شهید علمدار آموخته بودند. تمنای شهادت سید جلال در جوار حرم عقیله بنی هاشم/مهر مادر را در روضه‌های شهید علمدار آموخت به گزارش بلاغ، زیباترین صحنه عشق را در عالم به محبت مادر ت داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 215 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

شین مثل شهید  محمد هادی جان ، عزیز دلم  عید در راه است. همه سفره هفت سین می چینند ودورش مینشینند . اما امسال سفره هفت سین تو از سفره ی همه مردم این شهر زیباتر است. قرآن ،تو ،مادرت وپدرت به رنگ شهید مدافع حرم سفره امسال تو هفت شین میشود. شین اول شهید ،شین دوم شور وحال توست ،شین سوم شقایق سرخی که از داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 222 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48


داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 204 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

«آنانکه از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند،جهاد کردند و کشته شدند،همانجا بدی های آنها را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی  که زیر درختان آن نهرهای آب  جاری و روان است داخل می کنیم  و این پاداشی است از جانب خدا.» آیه 195 ، سوره مبارکه آل عمران با نام و یاد داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 217 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

محمد حسن ابراهیمی از دوستان نزدیک سید حکیم می‌گوید: سید یک جمله معروف درباره شهادت دارد که می‌گفت:«شهادت یک لباس تک سایز است. اگر بزرگ باشی باید کوچک شوی و اگر کوچکی باید بزرگ شوی تا به اندازه آن برسی. خدا کند ما به حد وسط آن برسیم.» گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم-پرونده ویژه حکیم فاطمیون: رفا داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 220 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

سید حکیم و رئوف در سپاه محمد(ص) در سپاه محمد(ص) همه در کنار هم بودیم و کسی مسئولیت خاصی نداشت/بیشتر در خط‌ مبارزه با طالبان بودیم * تسنیم: سید حکیم در سپاه محمد(ص) چه فعالیت‌هایی داشت؟ چه کارهایی با هم انجام می‌دادید؟ سید حکیم یکی از اعضای واحد تخریب بود. همه آنجا در کنار هم بودیم و کسی آنجا مسئ داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 215 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

خواهر شهید(دهقان امیری) : مراسم هفتم محمدرضا که در مدرسه عالی برگزار شد اولین باری بود که کاملا وجودش را احساس کردیم. من هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم که وارد مدرسه عالی شوم و محمدرضا آنجا نباشد. آن روز حالم بد شد و فضا برایم سنگین بود. از مراسم بیرون آمدم و در آن راهرو راه می‌رفتم و سَرِ محمدرضا غُر می‌ داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

شهید علی ناصری متولد ۱۳۵۷ بودند در بلخاب افغانستان، از اعضای سپاه محمد(ص) بودند و چند سالی در افغانستان با گروه طالبان جنگیدند. به محض آمدن نام سوریه رنگشان عوض میشد و سراپا گوش میشدند همیشه مشتاق رفتن به سوریه بودند اما من مخالفت میکردم تا اینکه سال ۱۳۹۴ موفق به رفتن شدند دوم فروردین ۹۵ بدلیل مجر داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 219 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

  تقدیم به مادر بزرگوار شهید محمود نریمانی  ام وهب‌ها هنوز زنده اند...  پسرت را نگاه می‌کنی که بند پوتین هایش را می‌بندد؛ سر از پوتین بر می‌گیرد و لبخندی هدیه‌ات می‌کند، از چشمهایش می‌خوانی که:« راضی هستی؟ راضی هستی بروم به راهی که وهب رفت؟ راضی هستی فرشته‌ی نگاهبان خدا برای من؟» چشمانت حتی اگر در د داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 244 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48

«محمدتقی» کارگری حرفه ای در سنگبری و برش آهن آلات بود و خیلی خوب و صادقانه کار میکرد تا پولی حلال و با رضایت کامل در آورد در سال 84 ازدواج کرد و بعد از هشت سال صاحب فرزند دختری به نام فاطمه شد. وقتی فاطمه بدنیا آمد خیلی خوشحال بود  عاشق دخترش بود وخیلی زیاد دوستش داشت... «محمدتقی» شهرهای زیارتی را داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 237 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29


همیشه می گفت: اگر صد بارهم شهید شوم ودوباره زنده شوم بازهم لباس مقدس سپاه رو می پوشم چرا که پاسداری یک شغل نیست بلکه یک اعتقاد دینی وانقلابی است.

شهید مدافع حرم حاج رحیم کابلی

@sh_modafeaneqom

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 173 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29


زار و نزار و خسته امٖ و بیقرار دوست 

از من ای صبا ببر خبری تا دیار دوست

فیض کاشانی

شهیدمدافع حرم محمدحسین حمزه

تولدت مبارک قهرمان...

@bisimchi1

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 248 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

سلام بر همسر شهید سردار رضایی  شهید متولد چه سالی بودند؟در کجا به دنیا آمدند و تا چه سطحی تحصیل کردند؟ متولد ۱۳۴۹ در شهرکرد متولد شدن فوق لیسانس مدیری شغل شریفشان چه بود؟ پاسدار بودن از چه طریق باهم آشناشدید؟ نسبت فامیلی دارید؟ فامیل دور بودیم موقع خواستگاری ایشون در چه شغلی بودن ؟ سرباز بودن مدتی داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 203 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

از لحظه وداع با شهید بگید!پیکر مطهرشون در کجا آرام گرفته؟ لحظه وداع با شهید در معراج شهدا تهرا موقعی که من نارامی کردم ایشون به حرف مادر که گفتن چشمات را باز کن برات مهمون آومده در تابوت چشماش را باز کرد ومن آروم شدم در اصفهان گلستان شهدا آرام گرفتن بعد از شهادت خواب یا عنایتی از شهید دیدید؟ بله یک داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 219 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

  پرونده ویژه حکیم فاطمیون‌‌ــ۴/ پدر شهید سیدحکیم در گفت‌وگوی تفصیلی با تسنیم: ایران پایتخت اسلام است/ سیدحکیم برای دفاع از ایران به سوریه رفت   پدر شهید سیدحکیم می‌گوید: پسرم به ما می‌گفت که "پایتخت اسلام، ایران است و ما و شما در این پایتخت، مقیم شدیم، این‌طور نباشد که دشمن از یک طرف افغانست داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 177 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

نحوه شهادت آقامحمدرضا (دهقان امیری) چگونه بود؟ مادر شهید:  دقیقا ساعت یک ربع به 7 شب در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ 23 قرار می‌گیرد و از سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین می‌رود که حتی فرماندهانش می‌گفتند از بین آن 4 شهید یگان فاتحین نحوه شهادت محمدرضا از همه دلخراش‌تر بود داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 190 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

وقتی آقاحجت دوازده ساله بود کاری کرد که من خیلی عصبانی شدم، یک روز دیدم نیست خیلی نگران شدم تا اینکه یکی از همسایه ها گفت آقا حجت به همراه 2 تا از دوستانش رفته‌اند حمام سونا « آن زمان حمام سونای غیاث آباد تازه ساخته شده بود» صبر کردم تا آمد. هیچ وقت نمی‌توانست دروغ بگوید. درها را قفل کردم و کنارش ن داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 206 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

برای هماهنگی اردوی راهیان نور دانشگاهها جلسه ای برگزار شده بود تا نحوه هماهنگی ها و اطلاع رسانی ها و ثبت نام، از زائرین رو تعیین کنیم...  اون زمان من معاون یکی از موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی ساری بودم و به همراه فرمانده پایگاه بسیج موسسه، دانشجو آقای صادقی و محمد آقا در جلسه حضورداشتیم. تا اینکه داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 185 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29

همسر شهید سید مهدی موسوی: با دمیدن طبل انتخابات دلهره ای عجیب وجودم را فرا گرفته بود، و ای کاش و ای کاش گفتن های من شروع شده بود ای کاش مهدی بود و بود و مثل قدیما از انتخاب اصلح  برام میگفت، چون در دوره های انتخاباتی قبلی با روشنگری هایش انتخاب برایم آسان میشد. در این فکر ها بودم که چشمانم به خواب داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 208 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:29